دانلود پاورپوینت تئوری سازمان، مدرن، نمادین-تفسیری و پست مدرن،ماری جوهچ / ترجمه دکتر حسن دانایی فرد- 157 اسلاید - دانلود فایل
دانلود فایل تئوری سازمان, مدرن, نمادین تفسیری و پست مدرن
دانلود فایل دانلود پاورپوینت تئوری سازمان، مدرن، نمادین-تفسیری و پست مدرن،ماری جوهچ / ترجمه دکتر حسن دانایی فرد- 157 اسلاید
بخش اول : تئوری سازمان
بخش دوم : مفاهیم محوری تئوری سازمان
بخش سوم : موضوعات بحث برانگیز کلیدی در تئوری سازمان
§در تئوري سازمان، نگاه ها روي هم انباشته می شوند و در گذر زمان یکدیگر را تحت تاثیر قرار می دهند، چون تئوري پردازان سازمان، با گذشت زمان ایده هاي بیشتر و بیشتري را که این حوزه مطالعه ارایه می دهد، می پذیرند.§§در سالهاي اخیر بیشتر نظریه پردازن سازمان این دیدگاه را در پیش گرفته اند که تئوري ها، حقیقت را نشان می دهند.برخی از تئوري ها نسبت به برخی دیگر کاربرد بیشتري دارند و وظیفه اصلی علم تعیین این نکته است که کدام تئوري ها صحیح ترند. از این دیدگاه، قضاوت در مورد صحت و حقیقت تئوري ها، بر مقایسه هاي تجربی پیش بینی هاي یک تئوري با واقعیات مرتبط گردآوري شده در مورد جهان پیرامون استوار است. این نگاه، توصیف نوعی شیوه علمی است که هسته محوري علوم طبیعی و رشته هاي کاربردي نظیر مهندسی و فناوري است.§§
§زمانی که در مدیریت غور کنید، عینیت بسیار کمی در آن می یابید. تصور اینکه چگونه صحت یا سقم یک تئوري عملکرد سازمانی ، می تواند همیشه با مقایسه با شواهد تجربی، شواهدي که خود فی نفسه محصول تئوري هاي دیگر و محصول شیوه هاي عمل اجتماعی هستند که خود به وسیله سازمان هاي دیگر شکل گرفته اند، دشوار است. این دیدگاه، دیدگاه نمادین - تفسیري است و بر اساس این دیدگاه، چنین پدیده هایی در قلمرو میثاق اجتماعی جاي می گیرد نه قانون طبیعی.§§امروزه تعدادي از تئوري پردازان سازمانی وجود دارند که تئوري هاي اجتماعی را نگاه هایی به یک امر واقع (واقعیت) تصور می کنند. واقعیتی که بیشتر به وسیله تئوري هایی ساخته می شود که آن واقعیت معرف آنها (تئوري ها) است. یعنی اندیشمندان اجتماعی با واقعیات خلق شده به وسیله نیروهاي اجتماعی که خود موضوع مطالعه اند، سرو کار دارند.§
oدرون مکتب کلاسیک دو جریان یا نحله فکري وجود دارد. §جریان جامعه شناسانه که بر تغییر شکل ها و نقش هاي سازمان رسمی در جامعه و اثرات گسترده تر صنعتی شدن بر ماهیت کار و تبعات آن براي کارگران متمرکز بود و مورد توجه اندیشمندان کلاسیک نظیر امیل دورکهایم، ماکس وبر و کارل مارکس بود. §جریان یا نحله فکري دیگر، تئوري مدیریت کلاسیک بوده که از رویکرد جامعه شناسانه متمایز است. این جریان توسط تیلور، هنري فایول و چستر بارنارد شکل داده شد. از جهتی آغاز تنش بین تئوري و عمل که در تئوري سازمان مطرح شده را می توان به این دو نحله فکري تاثیرگذار اندیشه کلاسیک نسبت داد.§فردریک وینسلو تیلور، پدر مدیریت علمی (آمریکایی) شاید با دوام ترین وجهه تیلور، معرفی وي به عنوان ارتقا دهنده عقلانیت در سازمان باشد. باور وي به برتري و توان سنجش عینی و کشف قوانین حاکم بر کارایی کار، درون دیدگاه مدرنیست تئوري سازمان محقق می شود که در آنجا فنون تیلور، زیر بناي نظام هاي کنترل مدیریت را شکل می دهد.
امروزه نظریه پردازان پست مدرن، تیلوریسم را به عنوان مظهر اولیه ایدئولوژي کنترل مدیریتی تفسیر می کنند.
§ماکس وبر، جامعه شناس (آْلمانی) او مانند دورکهایم به تعریف ویژگی هاي کلیدي جوامع صنعتی، علاقه مند بود. از دیدگاه وبر، بوروکراسی مزایای عقلانیت گرایی را ایجاد میکند. در حالی که به زعم وي شکل هاي اولیه اختیار بر جذابیت شخصی رهبران (اختیارکاریزماتیک) یا حقوق سنتی گروه هاي غالب نظیر طبقه اشرافی (اختیار سنتی) استوار بود. وبر بوروکراسی را با ویژگی هاي عینی بودن، غیر شخصی بودن و در نتیجه عدم سوگیري و عقلایی بودن اعتبار بخشید.
§دومین ماخذ ابهام در تفاوت ها در نگاهی نهفته است که نوعاً سطوح متفاوت مدیریت هستند. در تئوري سازمان مدرن، دیدگاه مدیریت عالی معمولاً در قالب رابطه سازمان با محیطش مفهوم سازي می شود. مدیریت میانی عموماً در پیوند فعالیت هاي داخلی سازمان خصوصاً تبدیل چشم انداز استراتژیک مدیریت عالی به فعالیت هاي هماهنگ شده میان واحدهاي سازمان تعریف می شود. نگاه سرپرستی معادل با مسائل روزانه مدیریت کارگران درون یک واحد است. بدین ترتیب دیدگاه هاي سطوح متفاوت مدیریت می تواند به عنوان سطوح تحلیل توصیف شده به عنوان محیط، سازمان و واحد ارتباط داده شود. §شناخت شناسی شاخه اي از فلسفه است که بر درك این نکته متمرکز است که چگونه می توانیم جهان را بشناسیم. شناخت شناسی در کنار هستی شناسی که بر آنچه می تواند دانسته شود، مبناي همه انواع اندیشه هاي فلسفی را شکل میدهد.§شناخت شناسی به پیش فرض ها در مورد چگونگی کسب یا خلق دانش اشاره دارد. تعیین مرز بین شناخت شناسی عینیت گرا (نظیر اثبات گرایی، تجربه گرایی) و ذهنی گرایی (نظیر ضداثبات گرایی، ایده آلیسم) در علوم اجتماعی امري متداول است.§شناخت شناسی عینی گرا بر این باور استوار است که محقق یا هر فرد دیگري می تواند صرفاً پدیده ها را از طریق مشاهده مستقل بشناسد. از دیدگاه ذهنی گرایان، همه انواع دانش از جهان، اگر جهان به معناي عینی وجود دارد از طریق عالم پالایش می شوند و بدان طریق به نحوه اي قدرتمند به وسیله فرایندهاي شناختی یا نیروهاي اجتماعی و فرهنگی تغییر داده می شود. oشبکه بین سازمانی: همه عناصر متعامل در چارچوب یک کلیت، شبکه بین سازمانی را تشکیل میدهد که شامل موارد زیرند:o.1عرضه کنندگان مواد اولیه.2مشتریان.3رقبا.4موسسه هاي قانونی- نظارتی.5ذي نفع هاي خاص
تحلیل شبکه، شبکه بین سازمانی را به عنوان بافته پیچیده اي از روابط نشان می دهد که در آن گروهی از سازمان ها جاي می گیرند. مرکزیت در شبکه، بر اساس تعداد حلقه هاي ارتباطی یک سازمان با دیگر اجزاي شبکه نشان داده می شود. از منظر نظریه پردازان مدرن سازمان، چالش اصلی در تحلیل شبکه اي، مشخص کردن مرزي معقول بین سازمان و محیط است.
oدوره ي دوم:
- تئوري بوم شناسی (اكولوژي) جمعیت سازمانی
سازمانها براي کسب منابع مورد نیاز به محیط وابسته اند و از منظر محیط به سازمان ها نگاه می کنند. این تئوري نسخه سازمانی اصل بقا داروین است و در آن محیط در حوزه هاي خاصی که جایگاه هاي محیطی اکولوژیک نامیده می شود بررسی می شود که شامل مجموعه منابعی است که گروهی از رقبا به آن وابسته اند.
فرایند تکاملی ( شکل گیري، گزینش، حفظ) پویایی هاي یک جمعیت را تبیین می کند. شکل گیري عمدتا" از طریق نو آوري کار آفرینانه درجمعیت سازمانها رخ می دهد ولي از طريق تقليد و سازگاري نيز اتفاق ميافتد.
§بر اساس مدل عقلایی، فرایند استراتژي با تحلیل محیط ( ارزیابی خارجی) و ارزیابی سازمان ( ارزیابی داخلی) آغاز میشود. ارزیابی خارجی به عنوان شناسایی فرصت ها و تهدیدهایی که محیط براي سازمان به وجود می آورد، تفسیر میشود. ارزیابی داخلی، نقاط قوت و ضعف سازمان را آشکار می سازد.§تعریف سازمان در قالب نقاط قوت و ضعف و تعریف محیط در قالب فرصت ها و تهدیدها، اشاره به تحلیل SWOT دارد.
§بر مبناي مقایسه بین ارزیابی داخلی و خارجی، فرصت هاي یافت شده در محیط با قوت هاي سازمان هم ساز می شود؛ ضمن آنکه ضعف هاي شرکت و تهدیدهاي محیط قاطعانه به خاطر سپرده می شود. اگر این تحلیل در رابطه با رقباي سازمان انجام شود، قابلیت هاي محوري سازمان را آشکار می سازد. §در تئوري مدرنیست سازمان، مطالعه فن آوري اساساً بر گونه هاي فن آوري هاي مورد استفاده و اهمیت این گونه ها براي کشف شیوه هاي بهتر سازماندهی متمرکز شده است. یکی از محصولات تئوري پردازي دیدگاه مدرنیست در مورد فن آوري سازمانی، مجموعه اي از گونه شناسی ها براي طبقه بندي و توصیف فن آوري ها بوده است.oطبقه بندي وودوارد§سوال وودوراد این بود که " چه نوع چیدمان یا ترتیبات سازمانی، بالاترین سطح عملکرد را دارد؟ وودوارد صد شرکت تولیدي را در انگلستان مورد بررسی قرار داد. او سطوح نسبی عملکرد آنها ( بالاي متوسط، متوسط، کمتر از متوسط با توجه به هر صنعت) و ابعاد ساختاري زیر بناي نظریه پردازان مختلف مدیریت (حیطه کنترل، تعداد سطوح مدیریت، درجه تمرکز در تصمیم گیري و سبک مدیریت) را که به عنوان بهترین شیوه ها پیشنهاد کرده بودند، مورد سنجش قرار داد. وودوارد انتظار داشت که نشان دهد یکی از دیدگاه هاي تثبیت شده اثر بخش تر از دیگر دیدگاه ها است. بدین ترتیب زمانی که تحلیل داده ها هیچ نوع رابطه مشخصی بین ساختار و عملکرد را نشان نداد، شگفت زده شد. ساخت گرایان اجتماعی معتقدند كه :
vفناوري ها بيشتر يك سازه ذهني هستند و بر اين باور استوار است كه جنبه هاي اجتماعي و فناورانه بصورت متقابل يكديگر را شكل مي دهند. فناوري كاربرد محض علم نيست بلكه متأثر از روابط اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و فني است كه مقدم بر آن است و آن را شكل مي دهد.vجامعه بر فناوري تأثير گذار است و برعكس. با اين حال نظريه پردازان پست مدرن موضوع تأثير فن آوري بر جامعه را انتخاب كرده اند و برخي از آنها فناوري را معادل كنترل مديريتي مي دانند. پست مدرنيست ها معتقد است فناوري منشاء تغييرات بنيادي در جامعه است و مدرنیست هم بر اثر وقوع اثرات فناوري هاي جديد بر فرآيندهاي اجتماعي و شناختي، زير سؤال رفت. §فرهنگ يك سازمان، مينياتوري از فرآيندهاي كلان فرهنگي محيطي سازمان است و حد و مرز چنين فرهنگي توسط اين فرآيندها تعيين مي شود. هر سازماني، جنبه هايي از فرهنگهاي ملي، منطقه اي، صنعتي، شغلي و حرفه اي را كه در آنها فعاليت مي كند به نمايش مي گذارد. اگر چه متمايز كردن فرهنگ سازمان از فرآيندهاي فرهنگي كلان تر دشوار است، اما نظريه پردازان سازمان تلاش براي تحقق اين امر را ضروري مي دانند. در واقع بايد گفت كه نظريه پردازان نمادين-تفسيري براي اولين بار توانستند از طريق فرهنگ و از طريق تئوري و پژوهش در انسان شناسي فرهنگي و مطالعات ادبيات عاميانه و غيره به تئوري سازمان راه يابند و رويكرد جديدي را در تئوري سازمان رقم زنند.
§توانایی مدیریت عالی برای استفاده از فرهنگ برای کنترل اعضاي سطح پایین در سازمان مورد تردید است، زیرا این مدیران عالی هستند که بطور کاملترین صورت بوسیله فرهنگ کنترل می شوند. بر اساس دیدگاه نمادین- تفسیری، فرهنگ است که مدیریت را کنترل می کند نه عکس آن.§در نتیجه، نمادین- تفسیریون معتقدند که کنترل قومی به عنوان یک استراتژی کنترل مدرنیست مطلوبیت خود را تاحدی از دست می دهد. این نظریه پردازان بجای زیر سئوال بردن این پیش فرض که کنترل ارزشی-هنجاری میسر است، به مبانی اخلاقی کنترل حمله می کنند.§
§تئوری های تغییر در تئوری سازمان به ما کمک می کند تا ببینیم که سازمانها چگونه و چه موقع و چرا دستخوش تغییر می شوند. در آثار کلاسیک و مدرن اولیه، پیش فرضهایی درباره ثبات سازمان مطرح بوده است و بر چگونگی تثبیت کردن، یکنواخت کردن و عقلایی کردن دانش سازمانی در مورد عملکرد سازمانی اثربخش متمرکز است و اگر تغییری هم وجود داشته باشد به عنوان نتیجه نیت مند انجام یک کار خوب تصور می شده است. اما به مرور زمان نگاه تغییر کم کم بر نگاه ثبات غلبه پیدا کرد و در سه نگاه به تئوری سازمان تبیین شده است.
ب ) مدل پویایی های فرهنگ سازمانی هچ
این مدل برخلاف مدل گالیاردی فقط بر عناصر سه گانه مدل فرهنگ سازمانی شاین متمرکز نیست و در عوض بر فرآیندهای پیوند دهنده این عناصر استوار است. در این مدل مفهوم نماد آورده شده است و معتقد است که نمادها از اهمیت بالایی برخوردارند. قرار دادن نمادها در پایین شکل نفوذ نگاه نمادین- تفسیری بر درک ما از فرهنگ تایید و بر فرآیند نمادین سازی و تفسیر تاکید می کند که شاین در تئوری خود مدنظر ندارد.
تاثیرگذاری متقابلی بین مصنوعات و ارزش ها و پیش فرضها و نمادها وجود دارد بطوری که تغییری در یکی از انها دیگری را تحت تاثیر قرار می دهد. این مدل، فرهنگ را به عنوان فرآیندی که از طریق آن مصنوعات و نمادها در بستر ارزش ها و پیش فرضهای سازمانی خلق می شوند، تبیین می کند و همچنین نحوه حفظ و تفسیر پیش فرضها و ارزش ها را از طریق نوعی بکارگیری و تفسیر مصنوعات و نمادها نیز تبیین می کند.
●
§
Øپست مدرن ها سعی دارند پیش فرضهاي زیر بنایی برهان ها را آشکار و معکوس نمایند و معکوس شدن پیش فرضها، فضایی برای پیش فرضهایی که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته اند، باز کند و دائماً این بدیلهای جایگزین در حال تفسیر و استفاده های متعدد باشند. Øنگاه پست مدرن، حرکت ساخت گرایی اجتماعی را یک قدم به جلو پیشنهاد می دهد. ساخت گرایی اجتماعی، قدرت را در خود فرد قرار نمی دهد، بلکه در کلیت اجتماعی جایگزین می کند و دیگران هم باید مشارکت کنند. سازوکارهای پست مدرن برای تغییر سازمانها بجای عبور از مسیر علوم، از مسیر هنرو گفتمان و نقد ادبی می گذرد. نظریه پردازان پست مدرن سازمان، به شیوه هایی می اندیشند که از آن طریق "سخن و متن" سازمانها را تولید و بازآفرینی می کنند.●
§